فقط خدا تنهاست
می گویند عبید در زمان پیرى با اینکه لذا او چاره اى اندیشید و هر یک از پسران را جداگانه فراخوانده و به او گفت: حاصل یک عمر تلاش من ثروتی است که در خمره ای گذاشته و در جائی دفن کرده ام. پس از مرگم از فلان دوست مکان آن را پرسیده و آن ثروت را براى خود بردار. و محبت کنند و عبید نیز آخر عمرش با آسایش زندگی کرد تا از دنیا رفت. وی گرفته آنجا را حفر کردند تا سر و کله خمره پیدا شد. خالی و تنها ورقی یافتند که بیت شعری در آن نوشته بود: نظرات شما عزیزان: دو شنبه 13 ارديبهشت 1395برچسب:, :: 13:33 :: نويسنده : سوگل
درباره وبلاگ بسم الله الرحمن الرحیم می خواهم بالحظه های پرامید, زیستنم راهویت بدهم وازروزمرگی های غفلت آوررهاشوم. می خواهم ازکشتزارعمرم طلادروکنم, پس به تابلوی زندگیم رنگ شاداب صاحب الزمان میزنم. برای همین خواستم عهدنامه ای باشماداشته باشم وبه شماقول می دهم محض خاطرت به آن وفاداربمانم تابدانی برای همیشه به یادت هستم. برای همیشه به یادت هستم. شیعیان خواب بس است برخیزید هجرارباب بس است برخیزید یادمان رفته که مهدی هم هست یادمان رفته که اومنتظراست یادمان رفته که اوپشت دراست آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|